چرا منتقد درون، زندگی را به کام ما تلخ میکند؟
مهم نیست الان در حال انجام چه کاری باشید. مهم این است که هر کاری که کنید، همیشه یک منتقد سختگیری وجود دارد که زندگی را به کام شما تلخ کند. اگر کمی روی اتفاقهای زندگیتان دقیق شوید، میبینید در بهترین و خوشحالترین لحظات هم، این منتقد درونی ساکت نمیشود و به هر نحوی که شده خاطر شما را مکدر میکند.
اما واقعاً چرا این منتقد درونی دست از سر ما برنمیدارد؟ چرا همیشه و همهجا دنبال یک سوژه برای نگران کردن ماست؟
بهتر است برای جواب این سوال از مثالی که در کتاب " از ذهن تا ماده" آورده شده، استفاده کنم.
در این کتاب اشاره به زندگی دو خواهر به نام هاگ و داگ میشود. دو خواهری که در دوران غارنشینی زندگی میکردند.
هاگ، دختری شاد و مثبتاندیش است. هر روز که از چشمه آب میآورد، با خودش آواز میخواند، به صدای خنده کودکان گوش میدهد، از رنگ نارنجی و خاکستری طلوع و غروب خورشید لذت میبرد، همیشه چند لحظهای را به بوییدن گلهای رز اختصاص میدهد.
اما داگ، برعکس اوست. او فردی مشکوک و بدگمان است. در هر چیزی، نکات منفیاش را میبیند، در وجود دیگران فقط و فقط عیب و ایراد میبیند. هیچکس تمایلی به همصحبتی با وی ندارد به جز هاگ، که در وجود همه خوبی و خیر را میبیند.
یک روز ببر گرسنهای که در پشت بوتهها پنهان شده بود، به آنها حمله میکند. چون داگ آدم بدبینی است و همیشه منتظر یک اتفاق بد است، در کسری از ثانیه متوجه ببر میشود. جیغ میکشد و فرار میکند. فقط چند نانوثانیه زودتر از هاگ متوجه خطر میشود.
پس، او فرار میکند و زنده میماند. اما هاگ و امثال او از چرخه زندگی حذف میشوند.
هاگ میمیرد. اما داگ بزرگ میشود، تولید مثل میکند و ژناش را به نسل بعد منتقل میکند.
حال تصور کنید : این نوع اتفاقها، نسلها تکرار شود. هر نسل، ترس بیشتری را به نسل بعدی انتقال میدهد تا به نسل ما میرسد.
به همین دلیل، ما در هر شرایطی که باشیم دنبال ترس، نگرانی، خطر و نکات منفی هستیم. چون مغز ما از دوره غارنشینی تا حال، اینطور تکامل پیدا کرده.
افراد شادی که کمتر به خطرات و نگرانیها اهمیت میدادند، خیلی زود از چرخه زندگی حذف میشدند. ولی افراد محتاط و بدبین میتوانستند زندگی کنند و بچهدار شوند. پس، چه بخواهیم و چه نخواهیم مغز ما اینطور تکامل یافته.
اما در بین مطالب گفتهشده، نکته مهمی جا مانده است. با اینکه این منتقد درونی همیشه زندگی را برای ما تلخ میکند ولی همیشه به عنوان یک محافظ برای ما کار میکند. او با توجه کردن به خطرات و مشکلات احتمالی، ما را از درد و صدمات دور میکند.
منتقد درونی از ما فردی محتاط میسازد.
موفق باشید.
۰ دیدگاه