کلماتی مثل غم، شادی، لذت، امید، خشم برای ما بیشتر بار عاطفی دارند. شاید به همین دلیل است که نمیتوانیم تصور کنیم رابطهای بین سیستم عصبی بدن و احساساتی همچون غم، ناامیدی، خستگی، شادی، امید وجود داشتهباشد.
در واقع نام سیستم عصبی بدن، برای ما یادآور بحثهای کسلکننده تخصصی و علمی است. به همین خاطر ، هیچ تمایلی به شنیدن این بحثها نداریم. ولی برخلاف تصور ما، توضیحات منطقی و قابلفهمی در مورد رابطه بین سیستم عصبی بدن با احساسات وجود دارد.
این رابطه در عین سادگی، قدرت فوقالعادهی دارد. شما میتوانید به راحتی، با تغییر سیستم عصبی تان، به هر چیزی که میخواهید، برسید.
به طور مثال :
اعتیاد خود را ترک کنید، ورزش کنید، هر روز مطالعه کنید، شاد و امیدوار باشید، بیشتر بخندید، خشمتان کنترل کنید و.....
اما چگونه با تغییر سیستم عصبی بدن، به هر چیزی که میخواهیم، برسیم؟
برای درک این مساله ابتدا توضیح مختصری در مورد روند کار سیستم عصبی میدهیم.
نورونها.
نورونها، سلولهای تشکیلدهنده بافت عصبی هستند. که از سه قسمت جسم سلولی، دندریت و اکسون تشکیل شدهاند. وظیفه دندریت، انتقال پیام عصبی از سلولها و اندامهای دیگر به جسم سلولی است. اما وظیفه اکسون، کاملا برعکس دندریت است. یعنی پیام عصبی را از جسم سلولی به اندامها یا سلولهای دیگر ارسال میکند.
زمانی که ما کاری را برای اولین بار انجام میدهیم. یک رشته ظریف از اکسون به سمت سلول یا اندام مورد نظر بوجود میآید. وقتی آن کار را برای بار دوم انجام میدهیم، این رشته کمی ضخیمتر میشود. در واقع، با هر بار تکرار آن کار، رشته اکسون ضخیمتر میشود تا جایی که به حد استاندارد عادت میرسد. از این به بعد کاری که انجام میدادیم، برای ما تبدیل به یک عادت میشود و هر روز آن کار را به صورت خودکار انجام میدهیم، بدون اینکه واقعا بدانیم چه اتفاقی افتاده است.
به طور مثال :
زمانی که درگیر مشکلات مختلف زندگی میشویم، ممکن است کمکم احساس ناامیدی و غم کنیم. هر بار که مشکل جدیدی برای ما پیش میآید، این احساس به ما دست میدهد. پس با هر بار غمگینشدن، سیستم عصبی مربوط به غم و غصه ضخیمتر میشود تا جایی که تبدیل به یک عادت برای ما میشود. و از این به بعد است که هر لحظه، بدون هیچ دلیل منطقی، احساس اندوه میکنیم. زیرا غم و غصه و اندوه برای ما یک عادت شده.
شاید حالا درک کنید که چرا برخی از افراد همیشه خوشحال یا برعکس همیشه افسردهاند. چون شادی و غم میتواند تبدیل به عادت فرد شود.
پس با این توضیحات میتوانیم نتیجه بگیریم :
که اگر کار خوبی مثل مطالعه کردن، ورزش کردن و.... را هر روز انجام دهیم، بعد از مدتی تبدیل به یک عادت خوب برای ما میشود.
از طرفی اگر به کاری بیتوجه باشیم و از انجام آن دوری کنیم، رشتههای عصبی مربوط به آن کار کمکم ضعیفتر میشوند و از حالت عادت خارج میشوند.
از این روش برای ترک اعتیاد یا سیگار هم میتوان استفاده کرد.
سلام امروزه خبرهاى فراوانى در جراید به چشم مىخورند که بر مبناى پژوهش و تحقیقات دانشمندان و متخصّصان است این خبرها حاکى از تأثیر ورزش بر سلامتى جسم و روان است.با تشکر فراوان
مجله خبری ورزشی اسپورت استار
سلام ممنونم بابت حضور گرمتون.
بسیار جالب بود