دلیا این همه فشار و استرس در زندگی چیست ؟
راههای زیادی برای لذت بردن از زندگی وجود دارد. اما چرا انسانها همیشه ناراضی و مضطرباند. دلیل لذت نبردن ما انسانها از زندگی چیست؟
یکی از دلایل لذت نبردن از زندگی، وجود مانع قدرتمندی به نام انتظارات است. انتظارات ما از خودمون، از دیگران و یا حتی از جهان پیرامونمون.
این انتظارات همچون زهری قوی در ما جریان دارند و در برخورد با اتفاقات و افراد مختلف، باعث ایجاد تنش و استرس میشود.
نمونه این انتظارات در ارتباطات روزمرهمون به وفور یافت میشود. به طور مثال :وقتی با آدم جدیدی روبرو میشویم توان ارتباط برقرار کردن با وی را از دست میدهیم، به هنگام ورود به جلسه کاری، استرس زیادی را تحمل میکنیم و همین استرس، مانع اظهار عقیده و ابراز وجود در جمع میشود، در نتیجه در چشم مدیران و کارفرمایان همچون فرد منفعل و بیخاصیت به نظر میرسیم.
اما چگونه انتظارات، توان فلج کردن ما را دارد؟
ضربه نهایی از انتظارات را زمانی میخوریم، که تصویری که از خود در ذهن داریم یا تصویری که برای دیگران ساختیم به یکباره خراب شود. همه ما به شدت از خدشهدار شدن این تصویر میترسیم. از اینکه باعث خجالت خودمان شویم و یا کاری کنیم که نتیجهاش باختن باشد و یا حتی از تحقیر شدن توسط دیگران هم میترسیم. آنچه فلجکننده است انتظارات ما نیست بلکه ترس از نابودشدن وجهه و اعتبار ماست.
راهحل مقابله با ترس از نابودشدن اعتبار چیست؟
برای رهایی از این ترس هیچوقت یک حرفهای نباش. همیشه مثل یک توریست رفتار کن.
توریستها افرادیاند، که اطلاعات ناچیزی از یک شهر دارند. آنها کنجکاوانه در پی کشف لذتهای کوچک موجود در شهر هستند. زمانی که آنها از زیبایی و امکانات موجود در شهر لذت میبرند، افراد بومی در خانههایشان روز را به شب میرسانند.
اما براستی چرا این اتفاق میافتد؟
چون افراد بومی خود را فردی آگاه میدانند. پس دیگر به دنبال کشف چیزهای جدید نیستند. آنها به زندگی کسالتبار خود ادامه میدهند زیرا فکر میکنند همه چیز را در مورد شهر خود میدانند.
در پایان یادآور میشوم افرادی که فکر میکنند اطلاعات کمی دارند همیشه در جستجوی دانش و مهارت بیشتری هستند. و برای کشف چیزهای جدید، از اشتباه کردن، خجالتزده شدن و.... نمیترسند. در نتیجه فشار و استرس کمتری هم تحمل میکنند.
به نظرم نارضایتی که ناشی از عدم موفقیت در دستیابی به انتظارات شخص از خود و همچنین انتظارات شایسته ی جامعه باشد نارضایتی بجایی است
ولی ای کاش انتظاراتمونو کم میکردیم. تمام مدت دنبال برآوردن کردن انتظارات خودمون هستیم و غافل از عمری که میگذره