اسم جشن عروسی، ناخودآگاه لبخند روی لب آدم میاره. مهم نیست وقتی میخواستیم ازدواج کنیم چقدر دردسر و بدبختی کشیدیم، این جشن همیشه یادآور شادی و بزنوبکوبه. اصلا شروع زندگی دو جوون بدون شادی و مهمونی میشه؟؟ برای پی بردن به جواب این سوال، با ما همراه باشید:
در حال حاضر با وجود شرایط سخت اقتصادی، ازدواج تبدیل به یک کابوس، برای جوونای جامعه ما شده و این کابوس با رویای قشنگ لباس عروس پوشیدن دخترها، خیلی فاصله داره.
تو چنین شرایطی این سوال که عروسی بگیریم یا نه؟ مدام تو ذهن دختر پسرهایی که قصد ازدواج دارند، تکرار میشه. اما ماجرا فقط به زوجهای جوون ختم نمیشه، پدرومادرها هم برخلاف آرزوی قلبیشون، دم از کم کردن هزینههای سرسامآور عروسی میزنند.
حال سوال مهم اینجاست واقعا تو چنین شرایطی عروسی نگیریم؟ چنین انتخابی باعث پشیمونی و ناراحتی ما در آینده نمیشه؟
خیلیها در جواب این سوال ممکنه بگن بستگی به خود طرف داره. اینکه جشن عروسی چقدر براش مهمه و جوابهایی اینچنینی.....
اما نظر مشاوران و روانشناسان در سراسر جهان به این سوال که جشن عروسی بگیریم یا نگیریم، چیست؟
اکثر مشاوران معتقدند بهتره جشن عروسی در حد توان مالی طرفین گرفته بشه و برای حرف خود دو دلیل دارند.
چرا باید جشن عروسی بگیریم؟
۱_ جشن عروسی یکی از قدیمیترین و شایعترین جشنها در سراسر دنیاست. جشنی که تمام اقوام و دوستان برای شروع زندگی دو جوون دور هم جمع میشن. شادی میکنن و آرزوی خوشبختی برای عروس و داماد دارند. در واقع این جشن با یک انرژی مثبت همراهه، انرژی که شاید برای آغاز یک زندگی زناشویی لازم باشه.
از طرفی شخص تازهوارد به صورت رسمی و شایسته به اقوام معرفی میشه، ورود او به خونواده جدید، با شادی و پایکوبی همراهه و همین امر یک رسمیت خاصی به ازدواج این دو جوون میده.
این مساله به قدری حائز اهمیته، که از لحاظ نظری آمار طلاق در ازدواجهای بدون مراسم عروسی بیشتره. زیرا پیوند اجتماعی و عرفی همسران در اینگونه ازدواجها کمتره. به نظر میرسه تجمع فامیل و دوستان در جشن، نوعی تایید بر رسمیت ازدواج و عاملی برای تثبیت مسوولیتهای دو طرف، در زندگی است.
۲_دلیل دوم مربوط به روحیه حساس خانمهاست.
لطفا اقایون به این قسمت مطلب توجه بیشتری کنند:
تصمیمات احساسی یکی از ویژگیهای دخترهای جوونه. دخترها زمانی که عاشقن به سختی، منطقی تصمیم میگیرند.
در بیشتر موارد احساسی، سریع، بدون فکر تصمیم میگیرند. ولی با گذشت زمان با کم شدن احساسات، عقل و منطق خودشو نشون میده. اینجاست که خیلی از تصمیمهای قبل و زیر سوال میبرند، کار به جایی میکشه برای دلیل ناراحتیها و ناکامیها، شما را مقصر میدونن. و این شروع جروبحثهای زناشویی است.
تو بیشتر مواقع اقایون از این رفتارهای متضاد خانمها شوکه میشن. درک نمیکنند چرا این زنی که قبل ازدواج، با مهربونی همراهیش میکرد و از تصمیمش(عروسی نگرفتن) حمایت میکرد، الان انقدر عصبانی و پشیمونه.
خیلی از خانمهایی که جشن عروسی نگرفتن، سالها بعد با شنیدن اسم عروسی، اشکشون درمیاد. بعضیها دیگه حاضر نیستند به هیچ عروسی قدم بزارن یا اگر هم مجبور به رفتن به جشن عروسی دیگران باشند، تا چند روز اوقاتشون تلخ و تلخه.
پس خواهش من از اقایون اینه:
اگر همسرت حاضره قید جشن عروسی رو به خاطر مسائل مالی بزنه به خاطر علاقهاش به شماست. ولی با گذشت زمان این از خودگذشتگی هم اونو اذیت میکنه هم شما رو.
چون این تصمیم و با احساسش گرفته نه عقلش.
میدونم مشکلات مالی زیاده. ولی تو زندگی همیشه این مسائل وجود داره. برای همسرت جشن عروسی بگیر ولی در حد توان مالیت.
از یک سری از هزینهها کم کنید. هزینههای پرخرجی مثل ماشین عروس، خرید لباس قبل از عروسی.
تعداد مهمونها را کم کنید. لازم نیست چندین نوع غذا سفارش بدین و...
امیدوارم مردم عزیز کشورم زوجهای جوون و درک کنند و با مهربونی اونها را بدرقه کنند. با حرفها و طعنههای بیرحمانه، زحمتهای عروس و دوماد را هدر ندن.
به امید دنیایی بهتر.
سلام، پست پر محتوایی بود، امیدوارم کسایی که میخوان ازدواج کنن این مطلب رو ببینن