آیا ازدواج مادران مطلقه با پسرهای مجرد کار درستی است؟
در حال حاضر، یک نوع از روابطی که در جامعه بسیار به چشم میخورد، رابطه زنهای مطلقه با پسرهای جوان است.
این روابط ، زمانی باعث ایجاد نگرانی میشود که زن دارای فرزند است و نه تنها باید از قلب و روح خودش مراقبت کند ،بلکه باید از فرزندان خود هم نگهداری کند.
در چنین شرایطی تصمیمگیری برای زنها بسیار سخت میشود. چون از یک طرف قلب و احساس آنها درگیر میشود و از طرفی عقل و منطق زن چنین رابطهای را تایید نمیکند.
شاید در اطراف شما هم چنین مواردی وجود داشتهباشد و یا برعکس، ممکن است خودتان درگیر چنین رابطهای باشید. در هر صورت فرقی نمیکند. ما اینجاییم که در حد توان خودمان به شما یاری برسانیم.
اولین موردی که هیچوقت نباید فراموش کنید این است که به زنی که درگیر چنین روابطی شده نگویید این رابطه اشتباه و بیسرانجام است.
مطمئن باشید، منطق آن زن هم، این رابطه را تایید نمیکند ولی موضوع اینجاست : که ما انسانها وقتی عاشق میشویم با احساسمان فکر میکنیم و تصمیم میگیریم نه با عقل و منطق.
دومین موردی که باید حتما از آن پیروی کنید این است که زن مورد نظر را وادار کنید به آینده خود فکر کند اما چگونه؟
به او بگوئید در کمال آرامش ،رابطه خودش با فرد مورد نظر را تجسم کند. بدین صورت که ،طبق اطلاعاتی که از فرد مقابلش دارد ،ایندهاش را پیشبینی کند.
اول به این مساله فکر کند که اگر با این مرد ازدواج کند ، در ادامه زندگیاش احساس امنیت می کند؟ گاهی اوقات ما تصمیم میگیریم با مردی ازدواج کنیم ولی یک گوشه از ذهن ما ، نگران این است که روزی مرد زندگی ما سراغ زنی جوانتر و زیباتر از ما برود. اگر در رابطه احساس امنیت نمیکنید. دست نگهدارید و کمی بیشتر فکر کنید.
دومین موردی که باید یادآور شوید این است که اگر با این مرد ازدواج کردید چه روزهایی در انتظار شماست؟
آبا این فرد، مردی مسوولیتپذیر است؟ آیا توان اداره زندگی شما و فرزندتان را دارد؟ آیا میتواند پدر خوبی برای فرزندتان باشد؟ آیا از اینکه فرزندتان را با او تنها بگذارید احساس امنیت می کنید؟ آیا فرزندتان او را دوست دارد؟ آیا این ازدواج به روح فرزندتان آسیب میزند؟
جواب دادن به این سوالات و هزاران سوال دیگر باعث می شود ، فرد یک دید منطقی نسبت به آینده پیدا کند و تصمیم درستی بگیرد.
پس، فراموش نکنید باید قسمت احساسی مغز خود را با جواب دادن به سوالات مختلف به قسمت منطقی مغزتان وصل کنید . در این صورت است که میتوانید تصمیم بهتری بگیرید.
کاوش و تفحص روانشناسان زندگی خیلی ها را نابود کرده.از قدیم الایام مردم با همون اعتقادا خودشون زندگی کردند و خوش بودند تا این که تفکرات نوظهورانه روانشناسان وارد زندگی مردم شد و آمار طلاق ، قتل ، خیانت ، تجاوز و...... بالا رفت.آیا کمی تفکر در کار روانشناسان لازم نیست؟
بعضی وقتا هیچ کاری نکردن بهتر است