چرا زنان محجبه به بدحجابها توهین میکنند؟ چرا والدین مذهبی، فرزند بیبندوبار تربیت میکنند؟
شاید برای شما هم سوال پیش آمده که چرا بعضی از افراد با اینکه ظاهر خوب و موجهای دارند اما دست به کارهای کاملا غیراخلاقی میزنند؟ اصلا چرا راه دوری بریم. بعضی از افراد صاحب منصب تو کشور خودمون، دست به اختلاس و دزدی و هزار کار وحشتناک دیگه میزنند، در صورتی که همیشه اول وقت در حال نماز خوندن هستند. و یا رفتار زننده و توهینآمیز بعضی از مردها و زنهای مذهبی با دخترهای بدحجاب، نمونه دیگری از رفتار بد آدمهای به ظاهر خوبه.
متاسفانه گاهی وقتها هم، این تناقض و تو روابط پدرومادر با فرزندان میبینیم. پدرمادرهای مذهبی و متعصب با فرزندان بیبندوبار، پدرمادرهای منظم و وسواسی با بچههای شلخته و کثیف، پدرومادرهای خسیس و حسابگر با فرزندان دستودلباز و ولخرج. واقعا علت این همه تناقض و دوگانگی در رفتارها چه چیزی میتواند باشد؟
حالا کمی از فکر کردن به دیگران دست بردارید و روی رفتارهای خودتون دقیق شوید. آیا به نظر آدم خوبی هستید؟ ممکنه در جواب بگید بله من آدم خوبی هستم. ولی شاید بعد از خوندن این مقاله، بخواهید کمی جدیتر به رفتارهای خود فکر کنید.
چرا آدمهای به ظاهر خوب کارهای بدی انجام می دهند؟
کارل یونگ روانشناس سوئیسی معتقده، هر انسانی دو چهره دارد. چهرهای که به دیگران نشان میدهد، که به آن نقاب گویند و چهره تاریکی که حتی به خودش هم نشان نمیدهد. این چهره، تاریکترین بخش وجود هر فرد است که به آن سایه گویند.
سایه بخشی از وجود ما انسانهاست، بخشی که در ناخودآگاه قرار دارد و کنار آمدن با آن سخت و دشوار است. زیرا اصلا تمایلی ندارد دیدهشود و به رسمیت شناختهشود.با اینکه پنهان است اما بیشتر رفتارهای ما را کنترل میکند.
سایه باعث میشود در مواقع مختلف فریاد بزنیم، دعوا کنیم، نیش و کنایه بزنیم، دست به کارهایی بزنیم که غلط است ولی نکنه جالب اینجاست: که اشتباه میکنیم، اما با کمال پرروئی اشتباه خود را توجیه میکنیم...
_من فقط میخواستم کمک کنم.
_کار اونها اشتباه بود.
_اونها حق داشتند، بدانند.
_راهی که اونها میرفتند، اشتباه بود.
_من فقط از خودم دفاع کردم.
_من که چیزی نگفتم.
_اونها حقشون بود.
و....
اما برای اینکه با سایه بیشتر آشنا شوید ادامه مقاله را از دست ندهید:
سایه چیست؟ و چگونه بوجود میآید؟
هر رفتاری که از طرف خانواده، جامعه، فرهنگ، مذهب مورد پذیرش قرار نگیرد، سرکوب میشود و به قسمت ناخودآگاه ذهن رانده میشود . اما از بین نمیرود. سایه همیشه در قسمت تاریک مغز ما قرار دارد و در شرایط مختلف، خودش را بروز میدهد، آن هم به صورت غیرارادی.
سایه از همان اوان کودکی شروع به شکلگیری در شخصیت ما میکند. کودکی که کار اشتباهی انجام میدهد، توسط والدین یا معلم توبیخ میشود. با هر بار تنبیهشدن، بخشی از رفتارها به سمت ناخودآگاه جارو میشود و این عمل تا بیستسالگی ادامه دارد.
پس ما انسانها، کارهایی را باید انجام دهیم که مورد تایید دیگران است ولی شاید تو یک قسمت از ناخودآگاهمان، علاقهای به انجام آن کار نداشته باشیم و همین تناقض باعث رفتارهای دوگانه ما میشود.
به همین علت است که برخی از زنهای مذهبی با دیدن یک زن بدحجاب عصبانی میشوند و گاهی رفتارهای بسیار توهینامیزی را نسبت به آن زن در پیش میگیرند.
زنی که از نظر مذهبی به حجاب اعتقاد دارد. حجاب خودش را به خاطر رضایت خدای مهربانش رعایت میکند، پس با دیدن زن بدحجاب نباید آشفته شود. اما به طور ناخودآگاه بهم میریزد. زیرا یک قسمت از وجودش که متاسفانه خیلی هم قوی است، دوست دارد که آنطور لباس بپوشد.
از نظر روانشناسی هر تعصبی، تردید سرکوبشدهای است.
به همین علت همه ما در یک زمینهای، به شدت افراطی فکر و عمل میکنیم. این افراط در واقع نشانه این است که قصد داریم چیزی را پنهان کنیم و متاسفانه چیزی که قصد پنهان کردنش را داریم درست خلاف رفتار افراطی ماست. پس از این به بعد، وقتی از یک سری از اصول و باورتون دفاع میکنید، برای یک لحظه متوقف شوید و با خود فکر کنید آیا واقعا دارم از باورم دفاع میکنم یا قصدم پنهان کردن چیزی است که دوست دارم؟
قضیه سایه، به همین جا ختم نمیشود. این تناقض روی رفتار والدین و فرزند هم تاثیرگذار است.
پدرومادرها باید این مساله را کاملا جدی بگیرند. تناقض در افکار و رفتار همچون قانون سوم نیوتن عمل میکند. یعنی هر عملی، عکسالعملی دارد به همان اندازه ولی در خلاف جهت آن.
پدرومادری که در یک زمینه رفتار افراطی دارند. و این افراط برای پنهان کردن خواسته قلبی انهاست
( یعنی رفتاری دارند که در اعماق وجودشون به آن معتقد نیستند) باعث میشوند، فرزندانی تربیت کنند که خلاف رفتار افراطی آنها عمل کند.
مثلا در مقابل پدر یا مادری که بیش از حد منظم یا وسواسی است، فرزندی بزرگ می شود که شلخته و بی نظم است! در برابر پدر یا مادری که بیش از حد درویش مسلک و پارسا نماست، کودکی رشد می کند که پول دوست و حسابگر است" و این همان چیزی است که یونگ میگوید :«هیچ چیز بیش از زندگی نزیسته والدین بر فرزندانشان تاثیر نمی گذارد!».
به همین خاطر یونگ توصیه میکند که هنگامی که با فرزندانتان بر سر موضوعی اختلاف نظر دارید و نمیتوانید همدیگر را تحمل کنید زمانی را به این اندیشه و پرسش اختصاص دهید که «آیا این افراط فرزندم پاسخی به افراط من در جهت معکوس نیست؟»
سلام خسته نباشید./ به نظر من انسان خوب کار خوب می کند و چه بسا کار بدی هم بکند اما هم چنان انسان خوبی باشد--- و انسان بد کار بد می کند و چه بسا کارهای خوب بسیاری نیز انجام دهد اما هم چنان آدم بدی باشد. ممنونم موفق باشید.